پارسال به علی الف میگفتم دارم کاسهام را آماده میکنم برای باران، او میگفت دیر شده. حالا دارم نشانههایش را میبینم. تشدید وضعیت امنیتی درباره ظاهریترین مصادیق اسلامی، خفهکردنِ هر صدایی که اعتراضی در بر داشته باشد، شروعِ موجِ جدید پروپاگانداها برای توجیه خشونتها، تربیت احمقهای تازه برای دستگرفتنِ فضای مجازی(؟)؛ چراکه با مرگِ آقای خ حفظ وضعیت بسیار سختتر از حالا خواهد شد، باید خط و نشان بکشند، باید بترسانند، باید تحکم بورزند و جلوی دوربینها، با احمقهایی که پذیرفتهاند به عنوانِ منتقد بازیگرِ زمین آنها شوند گفتگوی دوستانه کنند و ادای نایسها را دربیاورند، باید.
من از تکتک آنها که سادهلوحانه راه افتادهاند و حرف ناامیدی زندهاند طلبکارم. از تکتک تاریخنخواندههایی که فکر میکنند اینجا آخر دنیاست طلبکارم. حالا که باید قوی باشیم. حالا که در آستانه نقطه عطفی قرار داریم. حالا که همهچیز تااینحد بهسرعت جلو میرود. طلبکارم، حتی اگر اینجا محض نمونه واقعا آخر دنیا باشد.
درباره این سایت