کثافت‌تر از تویی که یوتیوب رو فیلتر می‌کنی تا برای دیدن یه فیلم آموزشی پدر صاحابم در بیاد، در جهان وجود نداره؛ آقای ج.ا.



پ.ن: نفس این حکومت کثافته چون فکر می‌کنه بر ما ولایت داره. در پایه‌های بنای چنین حکومتی این اعتقاد نهفته که تو یک بیشعوری و توانایی کنترل خودت و زندگی‌ت رو نداری، توانایی فهم و تصمیم‌گیری نداری، ما برات تصمیم می‌گیریم. اگر دایره روابطِ پیشینم تا این اندازه وسیع نبود که طرفدارانِ انقراض این تسلسل حماقت رو بشناسم و بفهمم به همین اندازه احمقن، اونوقت تصمیم‌گیری راجع به اینکه باید کدوم سمت ایستاد راحت‌تر بود. خیلی راحت‌تر.


پ.ن دو: در آسیب‌پذیرترین حالتمم. قلبم به شکلی کاملا انسانی فشرده میشه و احتیاج به مراقبت دارم. وقت‌هایی که جز کارهای روزانه، جسمم وارد تعامل دیگری خارج از چرخه نمیشه، جسمم رو فراموش می‌کنم. و جسم تنها تعین فردیته. روح یک ماهیت سیال متغیره، یک تبدیل‌شونده مداوم. و جسم تنها تعین منه. و من جسمم رو فراموش می‌کنم، چون جسمم برای مدت‌های طولانی در تعاملی خاص قرار نمی‌گیره، بیهوده‌ست و جوانی‌ش می‌میره و رها میشه. قلبم در انسانی‌ترین حالت خودش نیازمند بوسه و نوازش و هم‌آغوشی‌ست. نیازمند معاشقه و پیچیدن به یک تنِ محبوب. و این، این تنفرم از شماست که، تصوراتم از معاشقه رو تبدیل به حالت مداوم چنگ کشیدن به جسمِ آن دیگری کرده. چنگ کشیدن به چیزی که بالأخره به دستش میاری. معاشقه‌ای با نهایت شدت که تصویرِ حقیقی صدای یک جیغ وحشی و ممتده. دلم در انسانی‌ترین حالت ممکن آغوش و نوازش و بوسه می‌خواد. این‌های حقوق انسانی‌ان، لازمه‌های اینکه بدونی زنده‌ای. و شما نه‌تنها علم رو خوار کردید، و نه‌تنها چیزی از سبک زندگی باقی نگذاشتید، که موجب وجودِ انسان‌هایی شدید که از لحاظ عاطفی کاملا نوزاده‌ن و احتمالا هیچ‌گاه به بلوغ نرسن. چون شما عقیمشون کردید. انسان‌هایی که قادر به درک هیچکدوم از لطایف زندگی نیستند. آدم‌هایی که به تنِ آن دیگری، به‌مثابه یک شکار حمله می‌برند و می‌کَنند و جز استخوانی باقی نمی‌گذارن.


پ.ن سه: پر از کینه‌م.


مشخصات

آخرین جستجو ها