چندی پیش،

وحید جلیلی، نامه‌ای در انتقاد از حسین محمدی، که رابطِ نهادهای فرهنگی با آیت‌الله ‌ای‌، و یکی از معاونان بیتِ اوست، نوشت، تا مسائلی را به‌زعمِ خود موشکافی کند. می‌دانید که چنین کاری در این مملکت جرم بزرگی‌ست، چراکه اگرچه مطمئنا تمامی رئیس جمهورهای همه کشورهای همه دنیا، -به جز بشارجانِ اسد!- یک مشت حرامزاده آلوده به حیله و کثافت‌اند، رأس اداره این مملکت یک شبه‌معصوم است که نوچه‌هایش معتقدند چشم بصیرت دارد و بنابراین هیچ نقدی مطلقا به او و کسانی که به او منتسب‌اند، وارد نیست و ناقدان گمراه و بی‌عقل و غرب‌زده‌اند. البته که وحید جلیلی خودش هم، تنها یکی از مسیرهایی‌ست که جمهوری اسلامی برای سردرگم‌کردنِ جماعت و حفظ توده و پوشاندنِ لباس عقلانیت و منطق به شاهِ ِ نجاست‌هایش متصور شده است، اما مسئله مهم این است: بعد از این نامه و در واکنش به آن، علی الفِ عزیزم، نامه‌ای نوشت که خواندن و فهمیدنش، احتیاجی به دانستن و پیگیری پیشینه آن ندارد. نامه‌ای که بخشِ کوچکی از مناسباتِ جماعت حزبل با نظامِ ظالمانه فعلی را موشکافی می‌کند، و گرچه برای حوصله مردمانی که چشم‌هایشان به دنبال کردنِ بیشتر از ۲۸۰ کاراکتر توییت عادت ندارد، ۱۸ صفحه مفصل به نظر می‌رسد، اما این فقط نوشته کوچک -اما دقیقی- برای ارزیابی وضعیت موجود است.

 

فکر کردم بهتر باشد به اندک‌مخاطبانِ بی‌حوصله اینجا، خواندنش را پیشنهاد کنم.

لینک چنلی که پی‌دی‌اف نامه در آن قرار گرفته، (که پیشنهاد می‌کنم عضو شوید) و

لینک مستقیم خودِ نامه در تلگرام.

و اگر به لطفِ این ظالمانِ بی‌همه‌چیز، نمی‌توانید به تلگرام وصل شوید، این

لینک مستقیم خودِ نامه‌ست.

پ.ن: البته که به اشتراک گذاشتنِ آن با دوستانی که می‌دانید بهره‌ی کوچکی از عقل بُرده‌اند، و توصیه مؤکد بر خواندنش، فاتحه‌ای‌ست نثارِ روح عقلانیتی که سال‌هاست در این سرزمین کُشته‌اند!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها